کد مطلب:75503 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:317

درک گذر زمان











می دانیم كه جوهره ی اصلی تاریخ، همان زمان طی شده ی همراه با حوادثی است كه در آن به وقوع پیوسته است (اهمیت ارزش زمان (و فرصتها) فوق العاده زیاد و سخن از آن گفتن نیاز به گفتاری مجزا دارد) چنانچه قبلا آمد، آن حضرت با ترسیم زندگانی گذشتگانی كه به بطالت عمر خود را سپری نموده اند سعی در القاء این فكر دارند كه برای زندگی خویش ارزش قایل شده آن را تداوم راه آنگونه افراد، نگذرانند. توجه دادن به گذر سریع زمان و تمام شدن عمر راه دیگری است برای هوشیار نمودن آدمی. آن حضرت با انواع گفتارها سعی در تفهیم گذشت سریع زمان دارد. در جائی می فرماید: «فرصت ها چون ابرها می گذرند»[1] و در سخن دیگری گویند: «خدا رحمت نماید انسانی را كه به تفكر پرداخته، عبرت گیرد. آگاه شود كه آنچه از دنیا باقی است بزودی نابود می گردد، آنچه از آخرت است زوال ناپذیر است، هر آنچه امروز به حساب آید به انتها می رسد و آنچه در انتظار آن هستید آمدنی است و هر آینده ای نزدیك است»[2] همچنین در مواردی از تاریخ استعانت جسته اند، چنانچه در

[صفحه 48]

وصیت به فرزندش می فرماید:

«اینگونه است كه پس از گذشت اندك زمانی یكی از آنان (گذشتگان) خواهی بود»[3].

در كلام دیگر آورده اند:

«پس مانند سابقین خود (خواهید بود) كسانیكه قبل از شما درگذشتند. از دنیا خیمه كندند، مانند خیمه كندن كوچ كننده، آن را طی كردند مانند مسافری كه منزل به منزل راه می پیماید»[4] دقت شود كه در جهان بینی حضرت علی علیه السلام دنیا سرای قرار نیست بلكه همچون مسافرخانه ای است كه مسافرینش منزل به منزل طی مسیر می نمایند ولی مسافرخانه دانستن آن تعارضی با آباد نگهداشتن و سازندگی آن ندارد. از باغبانی تا حكومت بر امپراطوری توسط آن حضرت گویای این مطلب است (كه مسافرخانه دانستن دنیا با سازندگی اش تعارضی ندارد).

سخن دیگر ایشان این است كه:

«معمری از شما روزی از عمرش به او داده نشد مگر آنكه یك روز از عمرش نابود شود،... اصلها گذشتن و ما فرعها هستیم، پس چگونه فرعی بعد از درگذشت اصل خود باقی خواهد ماند»[5] آری هیچ چیزی جز نگاه به طول تاریخ نمی تواند نسبت به گذرسرعت زمان هشدار دهنده باشد وقتی انسان به سیل حوادثی كه زنجیروار پشت سر یكدیگر به عمق تاریخ فرومی روند می نگرد، وقتی

[صفحه 49]

سرعت مدفون گشتن حوادث بزرگ در گورستانی بنام گذشته را آدمی ملاحظه می كند، بطور ملموس گذر سریع بقیه ی عمرش را در پیش روی می بیند و درصدد تلاش برای بر گرفتن توشه یا باقی گذاردن اثری از خود بر می آید.


صفحه 48، 49.








    1. «و الفرصه تمر مر الحاب» (از خطبه ی 102).
    2. «رحم الله امرا تفكر فاعتبر و اعتبر فابصر، فكان ما هو كائن من الدنیا عن قلیل لم یكن و كان ما هو كائن من الاخره عما قلیل لم یزل و كل معدود منقض و كل متوقع ات و كل ات قریب دان». (از خطبه ی 102).
    3. «و كانك عن قلیل قد صرت كاحدهم». (از وصیت به امام حسن (ع)- شماره ی 31).
    4. «فكونوا كالسابقین قبلكم و الماضین امامكم، قوضوا من الدنیا تقویض الراحل و طووها طی المنازل». (از خطبه ی 175).
    5. «و لا یعمر معمر منكم یوما من عمره الا بهدم احر من اجله... و قد مضت اصول نحن فروعها، فما بقاء فرع بعد ذهاب اصله؟!». (از خطبه ی 145).